جلسه بررسی اتفاقات اخیر منطقه با حضور حضرت آیت الله کعبی (دام عزه)

متن جلسه

صوت جلسه

بخش اول

بخش دوم

بخش سوم

۱. وظیفه عمل در وضعیت جهاد
وظیفه عمل در شرایط جهاد به‌طور مشابه با زمان هشت سال دفاع مقدس، که آن هم جهاد فی‌سبیل‌الله به حساب می‌آید، تعریف می‌شود. هر فرد باید نسبت خود را با جبهه مشخص کند؛ چه در جبهه حاضر باشد و چه در پشت جبهه، باید از آن حمایت کند. دلایل فقهی هشت سال دفاع مقدس روشن و واضح است: وجوب دفاع، وجوب مقابله با محاربین و مفسدین و ظالمین و در نهایت جهاد. در بحث جبهه کفر جهانی، این موضوع به‌خوبی تبیین می‌شود؛ زیرا دولت اسلامی، دولتی شرعی است و صدام به‌عنوان یک متجاوز، علیه این نظام اقدام کرد. بنابراین، هم به‌عنوان دفاع و هم به‌عنوان ارتباط با خدا، اصول جهاد و استمرار دفاع‌مان در هشت سال دفاع مقدس معنادار می‌شود.
​​​​​​​
۲. مشروعیت مقابله با رژیم صهیونیستی
برخی افراد در مورد مشروعیت مقابله با رژیم صهیونیستی سؤال می‌کنند. در مورد طوفان الاقصی، این گونه مطرح می‌شود که این اقدام یک آغاز هجومی بوده است؛ هجومی که ضربه‌های سنگین نظامی، اطلاعاتی و امنیتی به حیثیت رژیم صهیونیستی وارد کرد و ابهت آن‌ها را به چالش کشید. طبیعی است که رژیم صهیونیستی واکنش نشان دهد و از حماس انتقام بگیرد.
پاسخ: این اقدام، اولاً، مشروعیت دارد و اگر مبنای مشخصی داشته باشد، به‌ویژه اگر مطرح کنند که ممکن است چنین مبنایی وجود داشته باشد. اما اگر آن‌ها با توجه به تعداد نفرات و امکانات خود می‌دانستند که این اقدام به کشتار جمعی و سرنوشت غزه منجر خواهد شد، آیا باز هم این عملیات مشروع بود؟ قدرت، شرط تکلیف است. برخی بر این عقیده‌اند که ثانیاً، آیا این افراد اجازه‌ای از ولی فقیه گرفته‌اند؟ زیرا جهاد نیازمند اجازه ملی شرعی است. خود ایران و حزب‌الله لبنان اعلام کردند که ما در این زمینه نقشی نداشته‌ایم و این اقدام به‌صورت خودجوش انجام شده است. در این راستا، کل امت اسلامی و مقاومت و ایران اسلامی درگیر شدند و اگر این عملیات انجام نمی‌شد، بسیاری از شهدای بزرگ، مانند شهید نصرالله، جان خود را از دست نمی‌دادند. با این دیدگاه، مشروعیت این اقدامات زیر سؤال می‌رود.

۳. وحدت اسلامی و دیدگاه‌ها
چیزی دیگری هم اضافه می‌کنند که این‌ها اهل سنت هستند و شیعه نیستند. آیا درست است که کل شیعه را، تشیع و کیان تشیع را به مخاطره بیندازیم برای دفاع از اهل سنت؟ منشأ این سؤال‌ها به مسائل زیرساختی فقهی و سیاسی در عرصه جهاد فی سبیل‌الله برمی‌گردد که متأسفانه خوب مورد توجه واقعاً نمی‌شود.

۴. تقسیم‌بندی سرزمین‌ها
حال چند بار دیگر این موارد را به‌سرعت اشاره می‌کنم، زیرا وقت داریم و باید سال‌ها در موردش بحث کنیم. سرزمین‌ها از لحاظ اسلامی به دو دسته تقسیم می‌شوند: دارالاسلام و دارالکفر. چند قول در مورد دارالاسلام وجود دارد: ۱. قول شهید اول، سرزمینی‌ست که حکم الله در آن نافذ است. ۲. قول دوم، سرزمینی است که اکثریت مسلمان‌ها در آن زندگی می‌کنند. ۳. قول سوم، سرزمینی است که سوق مسلمین در آنجا وجود دارد، حتی اگر آن سرزمین اکثریت مسلمانان باشد، مانند یک محله در اروپا یا آمریکا. ۴. قول چهارم، اگر حاکم آنجا مسیحی باشد ولی مسلمانی در آنجا وجود داشته باشد، آنجا دارالاسلام است.

۵. مفهوم دارالحرب
در مقابل دارالکفر، محلی است که غیر مسلمان‌ها وجود دارند. در واقع، دارالحرب تقسیم می‌شود به چند دسته:
سرزمین بی‌طرف (دارالحیات) که اصلاً وارد جنگ نمی‌شود و نه با ماست و نه بر علیه ما.
دارالعهد، که معاهد ما هستند ، عهدنامه بستند و طبق آن کار می کنند.
دارالحرب، سرزمینی‌ست که با مسلمین ستیز دارد و در واقع دنبال ستیز با اسلام و جامعه اسلامی هستند. البته قول دوم این است که اگر این‌ها کتابی نباشند یا کتاب و اسلام به آن‌ها عرضه شده باشد و قبول نکنند، حساب می‌شوند.
دارالخلاف، سرزمینی است که اکثریت اهل سنت آن جا هستند و احکام زیادی در اسلام برای آن است.

۶. قاعده کلی در جهاد
قاعده کلی این است: قرآن کریم می‌فرماید: «این‌هایی که محیّد هستند، بی‌طرفند یا معاهدند یا کتابی ذمی هستند» و جان و مال و ناموس آن‌ها محفوظ است. قاعده کلی هم این است: « فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ » یعنی تا زمانی که این‌ها پایبندند، شما هم پایبند باشید.

۷. بررسی وضعیت رژیم صهیونیستی
در پایان، یک بخش خارج می‌شود و آن هم محارب است. محارب هم اقسامی دارد، یک دفعه هجوم می‌کند که سرزمین اسلامی را می‌خواهد اشغال کند یا بخشی از سرزمین اسلام را بگیرد. یک وقت هم هجوم نمی‌کند که سرزمین اسلام را بگیرد بلکه می‌خواهد بر جان ما و ناموس مسلمین تسلط پیدا کند و مسلمین را به ذلت بکشاند در واقع دنبال سلطه بر مسلمین است.
باید وضعیت رژیم صهیونیستی نسبت به فلسطین را بررسی کنیم. یک نامی به این سرزمین‌های اشغالی می‌گذاریم و آن را دارالاسلام المنثلمة می‌نامیم، یعنی سرزمین اسلامی که مربوط به اسلام و مسلمین است و از اسلام و امت اسلامی تجزیه شده و کفار بر آن مسلط شده‌اند. وضعیت رژیم صهیونیستی هم غصب کرده و مسلط شده و در واقع در سال ۴۸ اعلام کرد که ما دولتی هستیم و هر فلسطینی باید از آنجا خارج شود، با کشتار و غلبه و قهر.

۸. تکلیف فقهی
در حال حاضر، وضعیت غزه بسیار بحرانی است و این تلخی‌ها به‌ویژه در بحث طرح جداسازی شمال و جنوب غزه به وضوح دیده می‌شود.
باید بررسی کنیم که تکلیف فقهی چیست. تکلیف فقهی این است که
1. وجوب دفاع در وهله اول بر کسانی که نزدیکند آنجا هستند، اگر آن‌ها نمی‌توانند، دیگران باید کمکشان بکنند.
2. اگر ضعیف باشند و قدرت نداشته باشند، واجب است قدرت تولید کنند؛ هم قدرت مالی، هم قدرت نظامی، هم قدرت امنیتی، هم قدرت اجتماعی، هم قدرت سیاسی و هم قدرت تبلیغی. قدرتی که بتوانند به خانه و کاشانه‌شان برگردند، تولید قدرت واجب شرعی است و هم واجب نفسی. دلایلش زیاد است؛ چون تهدید جدی است، هم واجب غیریست. تولید قدرت برای جهاد دفاعی بدون قدرت ممکن نیست و هر کسی که در تولید قدرت کوتاهی کند، مقصر است نه قاصر و واجب است تولید قدرت کردن.
3.اهمیت مسئله فلسطین: مسئله سوم اینکه مسئله فلسطین به هیچ عنوان نباید فراموش شود، ولو با فریاد زدن اینکه فلسطین از آن مسلمین است. همین کارهایی که امام راحل انجام داد، یک هفته آخر رمضان را به عنوان روز قدس اعلام کرد، آن هم هفته‌ای که احتمال شب قدر هم در آن هست، به سیاست و با معنویت و عرفان آمیخته کرد. بنابراین تکلیف منجز شرعی هم بر فلسطینی‌ها، هم غیر فلسطینیان و امت اسلامی، هم بر آحاد مسلمین، دفاع از فلسطین و بازگرداندن فلسطین به مقابله است، حالا از طریق سیاسی باشد یا نظامی.

9. بررسی روند ۷۵ سال گذشته
در این ۷۵ سال چه گذشت؟ همین صحنه‌ای که شما دیدید و الان می‌بینید چه اتفاقاتی در زمان‌مان می‌افتد، هیچ خط قرمزی را نمی‌شناسد. ۷۵ سال کشتار جمعی و نابودی هرچه به اسلام و مسلمین ارتباط دارد و نابودی مقدسات و حتی در مورد مسجد الاقصی دنبال این هستند که هیکل سلیمان را آنجا بسازند و مسجد الاقصی را نابود کنند. این روزها از این صحبت ها می‌کنند و هیچ ابایی ندارند. می‌گویند اصلاً این‌ها باید کشته شوند، از بین بروند. حق حیات ندارند، چه کودکشان، چه زنش و چه مردشان. این سرزمین ماست. و توسعه‌طلبی هم تو برنامه در فلسطین بلکه حتی از فلسطین تا سعودی و بسیاری از کشورها جزو برنامه‌های آن‌هاست.

۱0. رژیم صهیونیستی و قدرت جهانی
رژیم صهیونیستی از لحاظ جغرافیایی کوچک است، ولی مانند یک قطره در کنار دریای امت اسلامی به نظر می‌رسد. این رژیم، در واقع، شبیه یک استان از استان‌های آمریکا است. در ایالات متحده و در سطح جهانی، چند لایه قدرت وجود دارد:
لایه اول قدرت: قدرت را ۱۸ خانواده صهیونیست، مانند راکفلر، در دست دارند که کنترل قابل توجهی بر روی سیاست‌ها و اقتصاد جهانی دارند.
لایه دوم قدرت: شرکت‌های چندملیتی که به کارتل‌ها و تراست‌ها معروفند و با سرمایه‌گذاری‌های این خانواده‌ها فعالیت می‌کنند. این شرکت‌ها نقشی کلیدی در تعیین سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی ایفا می‌کنند.
لایه سوم قدرت: احزاب سیاسی مانند حزب جمهوری‌خواه و حزب دموکرات که با این شرکت‌های چندملیتی و خانواده‌های صهیونیست همکاری می‌کنند. این احزاب، افرادی مانند ترامپ را به ریاست جمهوری می‌رسانند و به این ترتیب، قدرت سیاسی را به دست می‌گیرند.
علاوه بر اینکه در مسیحیت، یک مسیحیت صهیونیستی راه افتاده است. این ساختار قدرت به گونه‌ای است که هیچ‌کس نمی‌تواند با آن‌ها مقابله کند. در نتیجه، رژیم صهیونیستی از لحاظ مالی، سیاسی، تکنولوژیکی و تبلیغاتی از حمایت و پشتوانه‌ای قوی از سوی آمریکا برخوردار است.

11. قدرت و روح مسلمین: ضرورتی برای جهاد و دفاع
این قدرتی که در دنیا وجود دارد، تأثیر عمیقی بر روح مسلمین می‌گذارد. روح مسلمین، روحی شجاع است. ترس و ترس‌افکنی، شیطانی است و احکام الهی و فقهی که در اسلام مطرح شده، پیروزی و شکست را به خودشان وابسته می‌کند. برای اینکه این افراد بتوانند مشروعیت پیدا کنند، دست به اقدامات خشونت‌آمیز می‌زنند؛ کسی که در این مسیر حرکت کند، جانش را به خطر می‌اندازد و در واقع به بقای خود ادامه می‌دهد. از این رو، اصل قدرت، اصل دینی و الهی است و هر مسلمان باید قدرت را به دست بگیرد؛ چه قدرت مالی، چه انسانی، چه نظامی و چه معنوی. آن‌هایی که روح مسلمین را می‌کشند، خود نیز به نابودی خواهند انجامید. بنابراین، آن‌هایی که به دنبال قدرت هستند، باید قدرت را تولید کنند و خود را به سمتی هدایت کنند که این نسل را از روح مسلمین دور کنند و بر گرده خود داشته باشند.
حقیقتی که نمی‌توان از آن چشم‌پوشی کرد، این است که روح مسلمین همان چیزی است که قدرت را تولید می‌کند.
در نتیجه، دیگر جهاد مسلحانه حرام نیست و روح مسلمین، روح شهادت است. این روح باید حفظ شود و با آگاهی و تحصن ادامه یابد.
در این شرایط، باید یک مکتب پدرانه در فرهنگ فقهی امام راحل به اجرا درآید. چنان‌که در هشت سال جنگ، باید دو جنبه را مد نظر قرار دهیم: یکی حیات مسلمین و دیگری بقای آن‌ها. یعنی وجودی که به مسلمین آسیب نرساند.
مقدمه این است که در حال حاضر بالای سر ما حاکمیتی وجود ندارد و هر قدرتی بر اساس نظریه فقهی خود محقق خواهد شد. لذا می‌توانند از چهره روحانیت شیعه بگویند که تمام انحاء حیات اسلامی، حق حیات و جان و مالشان محفوظ است.
 
۱۲. نتیجه‌گیری
در نهایت، می‌توان گفت که هر چقدر که خدا بخواهد، قدرت باید تولید شود. و در این میان، ملتی که می‌خواهد دین خود را زنده نگه دارد، باید در صحنه بماند و در راستای جهاد فی سبیل‌الله گام بردارد. در این راه، انتظار است که خداوند به ما توفیق عطا فرماید.
 

خلاصه جلسه

صوت جلسه

بخش اول

بخش دوم

در سخنرانی دکتر محمدرضا قاسمی با موضوع «آشنایی با هوش مصنوعی و کاربست آن در علوم اسلامی»، به تأثیرات عمیق و فرصت‌های هوش مصنوعی در جامعه اسلامی و ضرورت ورود حوزه‌های علمیه به این عرصه پرداخته می‌شود. دکتر قاسمی با تأکید بر بیانات مقام معظم رهبری، هوش مصنوعی را یکی از فناوری‌های اقتدارآفرین و ابزارهای ضروری حکمرانی در آینده معرفی می‌کند و بیان می‌دارد که ایران باید جزء ده کشور برتر در این حوزه باشد.
​​​​​​​
محورهای کلیدی سخنرانی به شرح زیر است:
هوش مصنوعی در تمدن‌سازی اسلامی: این فناوری تنها یک ابزار تکنولوژیک نیست، بلکه می‌تواند در شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی نقش محوری ایفا کند. حوزه‌های علمیه برای توسعه تمدن اسلامی باید از هوش مصنوعی برای تحلیل‌های دینی و تبلیغ دین استفاده کنند.
الزام به بومی‌سازی و تولید محتوا: دکتر قاسمی معتقد است مصرف صرف هوش مصنوعی کافی نیست و تأکید دارد که ما باید تولیدکننده دانش و ابزارهای بومی باشیم. وی به عقب‌ماندگی در مواجهه با فضای مجازی اشاره کرده و هشدار می‌دهد که نباید در هوش مصنوعی نیز همان اشتباهات را تکرار کنیم.
ضرورت استفاده از هوش مصنوعی در علوم اسلامی و پاسخ‌گویی دینی: با توجه به توانایی‌های هوش مصنوعی در پردازش و تحلیل داده‌ها، دکتر قاسمی به نمونه‌هایی از کاربردهای آن، مثل سیستم‌های پاسخ‌گویی خودکار به سوالات دینی، اشاره می‌کند. این فناوری می‌تواند برای پاسخ‌گویی دقیق و به‌روز به سوالات شرعی و مدیریت منابع اسلامی به کار گرفته شود.
چالش‌های اخلاقی و حقوقی هوش مصنوعی: با ظهور فناوری‌های جدید مانند خودروهای خودران، مسائل حقوقی و فقهی نظیر مسئولیت در حوادث این فناوری‌ها مطرح می‌شود که نیازمند فقه پیشرو و به‌روز است. ایشان پیشنهاد می‌کند که حوزه‌های علمیه باید مدل‌های فقهی و فلسفی برای مواجهه با این چالش‌ها توسعه دهند.
آموزش و تربیت متخصصان حوزوی در فناوری‌های نوین: دکتر قاسمی بر ضرورت تربیت طلبه‌هایی تأکید می‌کند که بتوانند مفاهیم حوزوی را به زبان ماشین و الگوریتم‌های هوش مصنوعی ترجمه کنند. این کار نیازمند همکاری‌های بین‌رشته‌ای بین متخصصان حوزه و مهندسین فناوری اطلاعات است.
داده‌ها به عنوان زیربنای هوش مصنوعی: دکتر قاسمی توضیح می‌دهد که داده‌ها زیربنای هرگونه فعالیت هوش مصنوعی هستند و حوزه باید با تولید و مدیریت داده‌های اسلامی، از این فناوری بهره‌برداری کند. وی به موضوعاتی چون تحلیل کلان داده‌ها و نقش آن‌ها در تولید دانش اسلامی اشاره دارد.
در پایان، دکتر قاسمی بر اهمیت توجه بیشتر به هوش مصنوعی در حوزه‌های علمیه و ایجاد زیرساخت‌های مرتبط تأکید می‌کند و معتقد است بدون شناخت و ورود به این عرصه، جامعه اسلامی از رشد و تحول در این حوزه عقب خواهد ماند.
این سخنرانی دعوتی است برای طلاب حوزوی تا با هوش مصنوعی آشنا شده و در استفاده از آن برای ترویج معارف اسلامی پیش‌قدم شوند.
 

جهت دانلود متن کامل جلسه کلیک کنید

خلاصه جلسه

صوت جلسه

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج، و اجعلنا من اعوانه و انصاره.
مقدمه: دین و ساحات سه‌گانه آن
دین در ساحات مختلف زندگی انسان جایگاه ویژه‌ای دارد. علامه طباطبایی (رحمه‌الله علیه) دین را به سه ساحت تقسیم می‌کند:
عقیده: که علوم کلام، فلسفه و عرفان متصدی آن هستند.
اخلاق: که علوم اخلاق و تربیت انسانی به آن می‌پردازند.
عمل: که علم فقه، رفتارهای عملی انسان را سازمان می‌دهد.
این تقسیم‌بندی سه‌گانه، در بیانات امام خمینی (رحمه‌الله علیه) نیز تأکید شده است. ایشان در شرح حدیث بیست‌وچهارم از اربعین به این ارتباط عمیق میان عقیده، اخلاق، و عمل اشاره دارند.

ارتباط میان الهیات و فقه
یکی از نکات اساسی در این بحث، ارتباط الهیات و فقه است. الهیات به‌عنوان "رادار"، جهت‌دهنده به فقه است و این ارتباط نه‌تنها در شکل‌گیری قواعد فقهی، بلکه در استنباط احکام نیز مؤثر است.
به‌عنوان مثال:
قاعده لا ضرر: این قاعده، که در فقه جایگاه ویژه‌ای دارد، مبتنی بر تفاسیر الهیاتی خاصی شکل گرفته است. امام خمینی (رحمه‌الله علیه) قاعده لا ضرر را از منظر شئون پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله)، از جمله شئون حکومتی ایشان، بررسی می‌کنند.
توحید و عدالت: توحید، به‌عنوان اصل بنیادین الهیات، موجب شکل‌گیری نظام عدالت در فقه می‌شود. از این‌رو، نظریه عدالت در اسلام، ریشه در الهیات توحیدی دارد.

مثال‌هایی از تأثیر الهیات بر حقوق و فقه
اصل 27 قانون اساسی (آزادی تجمعات و راهپیمایی‌ها):
در تفسیر این اصل، دو دیدگاه اساسی وجود دارد:
دیدگاهی که بر آزادی بیان و تجمعات تأکید دارد و آن را عامل رشد اجتماعی و دینی می‌داند (شهید بهشتی و دیگران).
دیدگاهی که بر حفظ مبانی دین و امنیت اجتماعی تأکید می‌کند.
این اختلاف، ریشه در تفاوت‌های الهیاتی دارد؛ دیدگاه اول بر مبنای رشد انسان در فضای آزاد شکل می‌گیرد، و دیدگاه دوم بر اساس وظیفه حکومت برای حفظ ارزش‌های دینی.
مالیات‌های حکومتی (زکات مستحبی یا مالیات واجب):
در برخی روایات، مالیات‌هایی نظیر سهم اسب‌ها در دوران امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، ذیل عنوان "زکات مستحبی" قرار گرفته است. اما تحلیل الهیاتی نشان می‌دهد که این مالیات، صرفاً حکومتی بوده و ویژگی‌های زکات شرعی را ندارد.

نتیجه‌گیری
الهیات و فقه نه دو عرصه جداگانه، بلکه دو بخش به هم پیوسته از نظام دینی هستند. الهیات، به‌عنوان پایه نظری دین، جهت‌دهنده به فقه است و فقه، به‌عنوان نظام عملی دین، الهیات را در زندگی مردم پیاده می‌کند.
این ارتباط، نقش اساسی در شکل‌گیری نظام حقوقی اسلامی دارد و می‌تواند در مسائل امروزین، نظیر آزادی‌های اجتماعی یا قوانین اقتصادی، راهگشا باشد.
 ​​​​​​​

مراسم شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فاطمیه اول آبان 1403